چطور جرات می کنید بچه کس دیگه رو نگه دارید اون هم هرروز
جدای از بحث سختی و زحمتش، اگر اتفاقی بیفته چه جوابی دارید
خواهرم میخواست بره عروسی پسر حدودا یک ساله ش رو گذاشت پیشم، به بچه نارنگی دادم قورت داد بچه کبود شد نمیتونست نفس بکشه
بغلش کردم دوییدم که ببرم مغازه پدرم دربیاره از دهنش دیدم به اونجا نمیرسم پاهای بچه رو گرفتم تکونش دادم نارنگیه افتاد بیرون
انقدر ترسیدم که دیگه همون شد و هیچ امانتی قبول نکردم
کار یکبار میشه