که یکی چشمش درد میکنه میره پیش دامپزشک. اونم داروی حیواناتو رو چشمش میذاره. طرف کور میشه میره شکایت میکنه. قاضی میگه تو اگه خر نبودی که پیش دامپزشک نمیرفتی.
ایشونم مجنون نبود پیش رمال نمیرفت
فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم... تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.