بچه ها پیروی تاپیک قبلی که گفتم شوهر من اصرار داره که ما هر شب هرشب هرشب بلا استثنا بریم خونه مامانش و انگار هنوز متوجه نشده که زندگی جدا تشکیل داده .خلاصه مادر شوهرم دیشب دخترش از یه شهر دیگه اومده بود از صبح که همه رو دعوت کرده بود یک بار هم به من زنگ نزد .گذاشت تا همین چند دقیقه پیش زنگ زد داریم سفره میکشیم بیا...که من نرفتم و دیگه هم خونشون نمیرم...منتهی شوهرم چرا باید هر روز منو یا با جنگ و دعوا ببره یا اینکه مثل امروز خودش تنها میره و هیچ زمانی برای من نمیزارن تا ساعت ۶سرکار بود ۶.۳۰هم رفت خونه مامانش و اینجا من تو شهر غریب هیچ
وقتی هر شب هر شب بری خب معلومه دعوت نمیکنه
تو یه ساختمونین؟
شوهرت چندسالشه؟
وقتی زرنگ بازی در میارین ، میگین پسری ک خونه نداره کنسله
خب پسری میاد میگیرتون ک از جیب باباش خونه داشته باشه و میشه این وضعیت
هنوز بزرگ نشده
الان برگشته شوهرت
از سرش بنداز و گرنه تا آخر عمر مجبور میشی هر روز خونشون باشی
این از به تو نصحیت باهاش راه بیایی تا آخر باید سواری بدی
خب فکرمیکرده مثل شب های دیگه میری
بزارشوهرت تنها بره ،شوهرمنم خیلی وقتا تنها میره خوشت میاد تورو دنبال خودش بکشونه
منکه احترامم بیشتره وقتی کمتر میرم صمیمی هم از اول نشدم راحت
شلوغش نکن بشین فیلم ببین تنهایی حال کن تا شوهرت بیادکتاب بخون شمع روشن کن اهنگ‌بزار
عزیز حتما با شما راحته منم همسایه مادرشوهرمم خیلی وقتا اولین نفر میگه بیا اینم اگ کار داشته باشه نداشته باشه نه آخرین نفر
من از اون دسته آدمام که خوشم نمیاد خونش برم برا غذا اما اگ کار داشته باشه یا مهمون ومراسمی داشته باشه میرم
ولی فقط برا خوردن غذا نه اصلا نمیرم خوشم از اخلاقش نمیاد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
