به خاطر صابون کلی نفرین کرد

چند سال پیش خاله کوچیکم مجرد بود اومد خونمون با مامان جونم پاشده با برس پیج مو شونه کرد موهاش بلنده گیر کرد به برس

کلی نفرین کرد که خونت خراب بشه خونه خراب بشه که شونه توش نیست

کلا همیشه همینطوریه نفرین میکنه

رفته خونه خالم خالم مطلقه است ولی خیلی پاکدامنه میشه روش قسم خورد

کلی داد زده عربده کشیده که آره خراب ج.... 

گفته یه کاریم میکنم بندازنت بیرون

هرسری میاد تیکه میندازه 

نمیدونم باید چی کنیم 

نفریناش اثر دارن

😂😂😂

تایپ نکرده بودم ببخشید تموم شد

پیر نیست ۶۹ سالشه ها

مثلا میاد خونمون با داداش ۵ سالم لج میکشه

اون روزی میگفت شوهرت ساعت ۱۲ زنگ میزنه به من که اعصاب منو بهم بریزه من سکته کنم

یا یه بار بابام رو دعوت کرده بودن ما نبودیم شهر دیگه. ای بودیم زنگ زده بود به بابام که کجایی بابام گفته بود بنگاهم الان میام 

دیگه رفته بود گفت بود چرا بنگاهی رفتی و اینا

بابام گفته بود خونه فروختم

گفت بود خونه دخترمو چرا فروختی و اینا

گفته بود به خدا دارم براش بزرگتر میخرم

بعد زنگ زد به مامانم که آره شوهرت شده داماد آقا ماشالله 

میاد پیش ما فیس میکنه -_-