2777
2789
عنوان

خانمای متاهل بیاین

176 بازدید | 18 پست

خانواده همسرم اینطورن که پر رفت و آمدن و مهمونا بدون دعوت میان خونشون و خودشون میان و هر کی خونه مادرشوهرم بیاد باید خونه ماهم بیاد و اکثرا وعده نهار یا شام میان خونه ما

من این هفته پریود شدم و نمیتونستم برم خونه مادرشوهرم ک مهمون داشت و مهمونا هم میخواستن بعدش (احتمالا فرداش نهار یا شام)بیان خونمون

منم ب مادرشوهرم گفتم ما دعوتیم خونه مادرم و نمیتونیم بیایم یهو قاطی کرد کلی باهام دعوا گرفت و کلی حرف بارم کرد و گفت تو چرا روضه نیومدی اون روز مگه دکتر مهندسی و ... گفت شاید برا تو عادی باشه رفت ک آمد نکردن اما برا ما عادی نیست  .و ...

بنظرتون من اشتباه کردم؟ خب شرایط جسمی مهمون داری ندارم نمیدونم جرا نمیفهمن

بهش گفتم من پریودم ن میتونم مهمون داری کنم ن حموم کنم

میگه لازم نیست حموم کنی لازم نیست بهم کمک کنی و کلی حرف


من روضه نرفتم چون کلاس داشتم و اینو همسرم میدونست

مادرشوهرم بعدش زنگ زد ب شوهرم کلی حرف زده شوهرمم جوابشو داده اما با منم سرسنگینه


شما بگید چیکار باید میکردم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وقتی میل ندارید یا توان ندارید یا برنامه دیگه ای دارید رک بگید 

مهم اینه همسرتون درک کنن

و شما مودبانه رد کنید 

خانواده هم تهش مجبوره درک کنه

سایت از صدا پر است و از حرف خالی...

من باشم اصلا اهمیت نمیدم، مدام هم توو مهمونی هاشون نمیرم، هر ازگاهی 

وقتی تایپ شما رفت و آمد زیاد نیست به خودتون احترام بذارید نه اینکه لزوما همون عروسک خیمه شب بازی مادر شوهر باشید 

ولش کن بذار ناراحت بشه، منتهی شوهرت رو سمت خودت نگه دار

شما کار خودتو کردی اینکه بعدش پشیمون شی مادر شوهرت دفعه بعد بدترشو سرتون میاره پس با اعتماد به نفس به اینکه بهترین کارو کردی به روی مبارکتون نیارین ...یه جا زندکی میکنین اما حتما به یه استقلالی رسیدین که ازدواح کردین پس نه خانواده خودتون نه خانواده شوهرتون نمیتونن براتون تایین تکلیف کنن 

غنچه با دل گرفته گفت: زندگی  ...  زندگی لب ز خنده بستن است   گوشه ای درون خود نشستن است  ...  گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است   با زبان سبز راز گفتن است ...  گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد...  تو چه فکر میکنی   کدام یک درست گفته اند   من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است   هرچه باشد او گل است  ...  گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است   "قیصر امین پور"
من باشم اصلا اهمیت نمیدم، مدام هم توو مهمونی هاشون نمیرم، هر ازگاهی وقتی تایپ شما رفت و آمد زیاد نیس ...

اخه مشکل اینجاست مادرشوهرم ک ناراحت میشه با شوهرم دعوا میگیره و شوهرمم با مادرش دعواش بشه بعدش میاد با من دعوا میگیره با من تو ی جبهه نمیمونه که

وقتی میل ندارید یا توان ندارید یا برنامه دیگه ای دارید رک بگید مهم اینه همسرتون درک کننو شما مودبانه ...

خانوادش در اصل مادرش درک نمیکنه دعوا راه میندازه با شوهرم

اخه مشکل اینجاست مادرشوهرم ک ناراحت میشه با شوهرم دعوا میگیره و شوهرمم با مادرش دعواش بشه بعدش میاد ...

از قبل بهش بگو که مثلا امروز فلان کار رو دارم و توو خونه بیکار نمون که به خودشون اجازه بدن به سرشون برقصی 

ببین رفتار الان خیای تعیین کننده س 

وقتی میدونی مثلا فردا مهمون دارن از شب قبل به شوهرت بگو واای فردا باید فلان کار رو بکنم و... 

بعد مامانش غر زد بگو من از قبل برنامه ریختم 

همسرتون باید مدیریت کنن با هم سعی کنید کاری کنید مادرشون نتونن دعوا کنن

ب همسرم میگم باید تو مدیریت کتی میگه ن تو باید مدیریت کنی نه من 

تو باید حموم نمیرفتی و میرفتی خونه مادرم و کمک نمیکردی

گفتم مگه من همیشه باید باشم ؟ ی بار نمیتونم باشم جرا باید بهم توهین کنن؟؟

از قبل بهش بگو که مثلا امروز فلان کار رو دارم و توو خونه بیکار نمون که به خودشون اجازه بدن به سرشون ...

ب من نمیگن فردا مهمون داریم مهمونه هم یهو زنگ میزنه میگه شام میایم خونتون و... اونام ب ما میگن 

من ب همسرم گفتم تو بگو نمی‌آیم گفت خودت بگو

کلا همسرم باید مدیریت کنه ک بلد نیست

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز