برادرم تک پسر و فرزند اخره
تو بیست سالگی از خونه فرار کرد. تو ۱ ماه دوبار
که دفعه اول تلفنش روشن بود زنگ زدیم مامانم اینا خودشون رفتن دنبالش اوردنش
بعد ۱ ماه هم دوباره فرار کرد رفت که این دفعه به بدبختی پیداش کردیم
دلیلشم فقط اینا رو میگفت بیکارم پول ندارم تنهام...
همون موقع هم با دوستای ناباب که مانمیشناختیم اصلا میگشت الان دوباره شروع کرده با یکسری ادم که بازم ما نمیدونیم کین میچرخه و دیرمیاد
امروز اتفاقی مکالمشو با یکی شنیدم داشت میگفت که فعلا باید به گوش بحرف اینا باشم و تا ماشین برام بخرن بعد راحت میشم باید تا اونجا که میشه ازشون پول بتیغم بعد برام مدرک فلانمو بگیرمو برم از این شهر برم برای خودم تهران خونه کرایه کنم مستقل شم....
از وقتی شنیدم داغ کردم حالمم بده
اخه نمیفهمم این چرا اینجوری میکنه
میدونم اخرش مامان بابامو میکشه با این کاراش .
شما میگید باهوش چیکار کنیم؟
روانشناسم بردیم بدتر شد بهش گفت تو به سن قانونی رسیدی هرکاری دوست داری میتونی بکنی میخوای بری برو که اونم رفت ...