بچه ها هفته پیش برای وامی ضامن میخواستم رو زدم به خواهرم اونم گفت نه ما ضامن کسی نمیشیم بعد الان زنگ زد من میخوام بیام خونه ات فردا هستی که (ما تو یک شهر نیستیم )منم گفتم خودت خدایی روت میشه بیایی؟گفت آره براچی مگه چکار کردم گفت واقعا که بعد گفت وا تو اومدی خونه من بعد من نیام گفتم باش منم دیگ نمیام بعد گفت باش پ نیام گفتم چی بگم اخه بعد گفت نمیام خداحافظ
ولش کن
کارت زشت بوده .
شما خواهر نیستین درد و مرضین،درد و مرضضضضضض،متاسفم واسه تربیت خانوادتوووون ک بجای اینکه دلگرمی هم باشین دشمن هم هستین
یعنی چی مگه ضامن شدن زوریه؟؟به نظرم تند رفتی
شوهرمم خیلی ناراحت اونم گفت دوست ندارم خواهرت بیاد خونه من
خب بعضیا ضامن کسی نمیشن میترسن ، اینطوری قهر میشین
شاید شوهرش نمیزاره آبجیتو قضاوت نکن
خوب چرا خواهری ت رو قاطی مسايل مالی کردی
کارت اشتباه بود
بابا دختر این کارا چیه خب اختیار زندگیشو داره دوست نداره ضامن بشه
الان داداش واسه داداششم ضامن نمیشه
نباید از ادما انتظار داشته باشی
کارت خیلی اشتباه بود
وااا فازت چیه؟دیکتاتوری؟دوست نداشته ضامن بشه باید خونت نیاد؟چقد دلت کوچیکه
خب ضامن نمیشه چه ربطی به رفت و امد خانوادگی داره چرا انقدر از همه توقع دارید
خب نخواسته ضامن بشه میخوای باهاش قطع ارتباط کنی؟
تو هم ضمانت اونو نکن
ولی خونه ش بری باید خونت بیاد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
