شوهرم خیلی مرد خوبیه چشم و دل پاکه مهربونه با شخصیته و منم دوسش دارم اونم خیلی بهم احترام میزاره و دوسم داره و با عشق ازدواج کردیم ولی یه چیزی که از اول تو ذوقم میزد و هنوزم برطرف نشده اینه که پرستیژ اجتماعی نداره من همیشه دوست داشتم شوهرم مهندسی وکیلی دکتری چیزی باشه که تو جامعه پرستیژ داشته باشه و پزشو بدم ولی خب الان فقط یه فروشنده ساده اس نمیدونم چیکار کنم هرزچندگاهی این موضوع شدیدا میخوره تو ذوقم میگم کاش صبر میکردم دانشگاهم تموم شه شاید سرکار یه آدمی با همین مشخصات ولی با پرستیژ پیدا میکردم باز بعدش احساس گناه میکنم و میگم نه شوهرم خیلی خوبه بهتر از اون پیدا نمیکنم. البته از وقتی شنیدم خواهرش میگفته داداش من سرتره اینطوری شدم میگم چه سرتری داره از لحاظ قیافه هردو زیباییم نمیدونم چه سرتری میبینن و منو از چه لحاظ پایین تر میبینن تازه من دانشجو ارشد مهندسیم دارم برا دکتری اقدام میکنم به جای افتخار سعی میکنن خارم کنن ولی شوهرم اینطوری نیست و حامی منه
چیکار کنم؟ ۵ ماهه عقد کردیم ۷ ماه دوست بودیم. دارم دیوونه میشم از فکر و خیالای خودم😕