دوستان داداش من ۱۴ ساله ازدواج کرده و از ابتدای زندگیش زنش گفت من با خانواده شوهر رفت وآمد نمیکنم دوست ندارم و چند بار تنش به وجود اومد و حتی یه کاری کرد برادر مظلوم من یه مدت مطیعش شد و کلا ده سالی قطع رابطه کرد با کل فامیلای ما . حالا جدیدا دو سه سالی میشه که اومدن شهر خودمون اولش شهر دیگه بودن و عکس العمل فامیل باهث شده داداشم رابطه با ما رو شروع کنه و اتفاقا خیلیم صمیمی شدیم چون از اول مشکلی نداشتیم فقط یه مسئله پیش اومده اینکه داداشم میگه به مامانم بیا بریم خونمون و آشتی کنید درحالی که ما موافق نیستیم چون مامانم بزرگتره چرا خودش و کوچیک کنه آخه از طرفی اینجوری راحتیم چون هیچ تنشی وجود نداره فقط داداشم مواقعی که عروسی اینا هست تو فامیل و این تکی شرکت میکنه خیلی ناراحت میشه به نظرتون چیکار کنیم خانمش خیلی مغروره و احترام حالیش نیس داداشم میگه اون روانیه و شما ملاحظه کنید
ولله چی بگم. ولی داداشت گناه داره
یکی از اشناهای ماهم همینطور بود بنده خدا مادرشوهره رفت خونه عروس و اشتی اما همچنان عروسه رفت و امدی نداره
مشکلی که پیش اومد چی بود؟
برید خونه یه نفر دیگه
مثلا یه عمو یا دایی دعوت کنه شما و اونها رو که احترام مادر شما هم حفظ شه
گاهی واقعا عروس حق داره دلخور باشه ولی من نمیپسندم بعد ده سال گاه کهنه باد بدیم
بالاخره میشه گذشت کرد
هر چی باشه مادرتون بزرگتره خیلی بی احترامی میشه!
ولی زن داداشت چرا از اول نمیخواسته باهاتون رفت و آمد کنه دلیل خاصی داره!
مادر رو نفرستید. اون زن داداش گرامی بهتره تشریف بیاره خونتون نه برعکس.
اگه نیومد شما هم نرید.
منم با مادر شوهرم‌قهرم هزار تا واسطه فرستاده نرفتم‌آشتی کنم یکبارم سوری رفتم نشستم باز بعدش نرفتم مگر عروسی یا مراسم ختمی چیزی باشه
اگه‌مقصر نیستید کوتاه نیایید ولی اگه‌مقصرید تقصیر کار باید عذرخواهی بکنه بزرگ و کوچیک نداره
اگه واقعا بی‌دلیله و زنداداشتون مقصره، لزومی نداره شما پیشقدم شین... ولی شاید سوءتفاهم شده...مثلا کسی دشمنی داشته و خواسته شمارو پیش زنداداش خراب کنه...
- طولانی بود نخوندم😓😓😓😓😓
مادرتون با داداشت ارتباط داشته باشه کافیه...اونو ولش کنین اعصاب خودتونم خورد نکنین
مادرشوهر من میگه وقتی یه دختری رو میارم خونه خودم یعنی باید باهاش مدارا کنم هرچند من جای مادرشم اگه ببینم تو رابطه مشکلی داره حتی شده باید به جای اونطرف از عروسم معدرت خواهی کنم . من یکی دوبار خیلی شدید از دست شوهرم دلخور شدم مادرشوهرم خیلی محترمانه ازم من عذر خواهی کردگفت حتما من کوتاهی کردم تو تربیتش که پسرم این اشتباه رو مرتکب شده هرچند حتی به اندازه سرسوزن مامان مقصر نبود بعد بهش گفتم چرا اینکار رو کردی گفت حتی اگع تو مقصر بودی تو یه اتفاق با شوهرت یا من و یا یکی از اعضای خانواده ، من به عنوان یه بزرگتر باید ازت معدرت خواهی میکردم چون بلاخره من بزرگترم و باید رابطه ها رو مدیریت کنم حالا به نظر من اشکالی نداره اگه مادرتون پیش قدم بشه . حتی شده شما ها تک تکون براش کادو بخرید . بلاخره شما دلتنگ برادرتون میشید دیگه برای اون مهم نیست که دوباره میره ۱۴ سال خبری ازش نمیشه
بنظرم زنداداشت از اول شمشیرو از رو بسته ...
خودتونو کوچیک نکنید ب اندازه کافی بنظرنیاد پررو هست فک کن برید اشتی هم ...
ب برادرت بگو خودت میکی روانیه پس ب ادم روانی رو بدی تمومه دیگه ...
عزيز من ما كه نميدونيم بحث و دعوا سر چي بوده
به نظرم همدیگرو نبینین خیلی بهتره حوضله دارینا!براساس گفته شما اگه انقدر حساسه بازم یه چیزی پیش میاد ناراحت باشه تا ابد که نمیتونین هی مواظب باشین
