2777
2789

میشه کمکم کنیییین الان هفت ساله که (سنتی) ازدواج کردیم 

ما تازه نامزد شده بودیم بعد شوهرم ازم پرسید با کسی قبلا بودی منم گفتم نه گفتم تو چطور

گفت آره چهارسال باهاش بوده و خاستگاری هم رفتن مادرشوهرم نزاشته با اون ازدواج کنه و دختره با یکی دیگه ازدواج کرده و شوهرم عروسیش رفته  و اینا 

بعد پرو پرو برگشت گفت اونایی که همو دوست دارن این دنیا بهم نرسن اون دنیا بهم میرسن😐😐😐 

این حرفش هفت ساله منو اذیت میکنه هر وقت فیلم عاشقانه میبینیم که دختر و پسر بهم نمیرسن حس بدی بهم دس میده و فک میکنم شوهرم ب اون دختره ک میخاسه فک میکنه

مثلا دیشب فیلم شهرزاد رو نگا میکردیم اون قسمتش بود که شهرزاد با قباد عروسی کرد و فرهاد جلو در مراسم عروسی واساده بود و بعدش با باباش رفتن بیرون 

باباش از خاطراتش میگف ک آره منم جوون بودم یکیو خیلی دوس داشتم بخاطرش اومدم تهران کار کردم ک برم بگیرمش برگشتم شهرمون دیدم شوهرش دادن این دیالوگارو میگفتن توفیلم

منم به شوهرم نگا میکردم دیدم چشاش پر شده چنان حالم بد شد مطمعن شدم که یاد اون دختره افتاده 

تلویزیون رو خاموش کردم و اومدم خابیدم 

بعد برگشته میگه چت شد میگم تو منو دوس نداری بجای اینکه بگه دوست دارم برگشته میگه هرجور ک میخای فک کن🥲

بنظرتون ازش از گذشتش بپرسم؟ چیکار کنم این حس بدی ک دارم از بین بره 😭

همه شوهراشون تلاش میکنن زنشون خوشحال بشه چیزی که میخاد رو میخرن 

از ماشین هر سری حرف میفته میگه بابات بخره یا میگه طلاتو بفروش بخر 🥲 بعد اون وقت فقط بفکر خانوادشه 

هر جا با هرکی به مشکل بخورم طرفداری طرف مقابلمو میکنه خاهرش . مادرش . زن دوستش و حتی غریبه طرف اینا و میگیره 

به فکر آینده هم نیس اصلا 🥲


بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

وای چی بگم 

تف به این زندگی

😘😘😘🤍🤍🤍بخند قربونت برم 😂😂😂♥️♥️♥️ژوووووون 😁😁😁ژیگرمی🤪🤪🤪😑😑😑😑😑😑😑چیه میخوام یکم بچه باشم مشکلی داری؟                  تو خیلی باارزشی  من قدرتو میدونم دوستت دارم           یادت باشه همیشه یکی تو آسمونها تورو نگاه میکنه     اون دوستت داره عاشقته مراقبته     من تو هیچکدوممون تنها نیستیم  ما خدارو داریم      هر شب تو فکرتم   اونیکه واقعی دوستم داشت خدام بود      به هیچکس جز خدا محتاج نباش  یادت باشه از کجا اومدی و کجا خواهی رفت 🤚 خوبه خوشحال شدم باعث خندت شدم 😑😂بوس بای

سخته 

خیلی سخته 

زبونم قاصره نمیدونم چی بگم 

ولی ایشالا حل شه🥲🥲🥲

اگر از من بپرسن قشنگ‌ترین واژه‌ای ای که یاد گرفتی چیه؟میگم پذیرش...پذیرفتن شرایط با تمام سختی هاش،پذیرفتن آدما با تمام نقص هاشون، پذیرفتن این که مشکلات هست ولی باید ادامه داد، پذیرفتن اینکه گاهی اشتباه می‌کنم ،پذیرفتن اینکه من کامل نیستم، پذیرفتن تموم فقدان هااا، پذیرفتن تمام از دست دادن ها 🌱 شکست خوردن هااا ،رها شدن هااا داشتن پذیرش یعنی پایان دادن تمام دعواها و اختلاف‌ ها 🤍پایان حال بد وجنگ و اعصاب و شروع آرامش....بپذیرید بچه‌ها همه چیز رو بپذیرید و رها کنید...اگر کسی دوستون نداره ،اگر کسی ارتباطش رو باهاتون کم می‌کنه اگر کسی ازتون متنفره اگر کسی ازتون دور میشه اگر زندگی اونطور که میخواستین پیش نمیره هیچی جز پذیرش و گذشتن نشون نمی‌ده...چقدر بالغ هستید 🌻یه عدد نومزد دارم که تمام منه:)💚 جان من است او 🤭درخواست دوستی به هیچ عنوان ندید و قبول نمیکنم باتچکر 💙

متاسفانه شوهرت راستش رو توی نامزدی بهت گفته و تو هم قبول کردی اگه علاقه یا درست شدنی بود توی این 7 سال اومده بود 

انقدری که ترقوه ؛ رگ ؛ ته ریش ؛ سینه ؛ باسن ؛             چال لپ ؛ گودی کمر ؛                                               و بقیه پستی بلندی های بدنمون طرفدار داره،            عقاید و اخلاق و خط فکریمون طرفدار نداره!                  توعصر حاضر حتما باید یه چیزیت زده باشه بیرون       یارفته باشه تو                                                        تاشایسته بشی 

شوهرت  راستش رو توی نامزدی بهت گفته و تو هم قبول کردی و میدونستی . 

الان هم برو تراپی ، فقط مشاوره کمکت میکنه تا باهاش کنار بیای.

شوهرت که دیگه دوستش نداره وگرنه براش تلاش میکرد 

 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ

منو شوهرمم همینیم من ۵ سال با یکی بودم 

موقع خواستگاری همچی رو میدونست 

ولی الان خیلی اذیتم میکنه 

من الان رو کولَمَه دُمَم میرم اعصاب کسیم خورد نمیکنم اما اگه یه روز لنگ موندین بگین خودمو زود میرسونم یادتون نره یادم کنیدا خوش باشید خوشحالم کنید نشه سلامتی داشتون نزنید هرموقع پا الکلیدا

متاسفانه شوهرت راستش رو توی نامزدی بهت گفته و تو هم قبول کردی اگه علاقه یا درست شدنی بود توی این 7 س ...

چند ماه پیش حرفش افتاده بود گفتش اون واسه دوران جاهلیت بود

بعد فروردین ماه برای اولین بار قهر کردم وسایلمو جم کردم رفتم خونه بابام بعد سه روز اومد دنبالم و گریه کرد گف گذشته رو فراموش کن 

خواستی زنش نشی الان چکارت کنیم؟ 

همونجا نامزدیتو بهم میزدی موندی ک چی

بهترین اتفاق زندگیم سال 1402 اتفاق افتاد ولی سال 1402 بدترین سال زندگیم بود ،درواقع بهترین اتفاق زندگیم در بدترین سال عمرم اتفاق افتاد و در واقع حتی بهترین اتفاق هم نتونست بدترین سال رو به بهترین سال یا حتی یه سال معمولی تبدیل کنه/ من ناراحت نیستم، نمیخوام هم برگردم به اون روزا، متنفر هم نیستم، فقط حسرت میخورم کسی هست بفهمه چی میگم؟/خاطرات عجیبند. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز