2777
2789

من میدونم خودا پول داره زیادم داره 

چرا پول میده آدم بدا بمب و موشک و اسلحه بریزن رو سر آدم ضعیفا 

ولی  پول برا دلخوشی های کوچک ما نمیده ؟ 


چون ادم بدا پولو به دست اوردن به هر طریقی که شده 


ما هم فقط نشتیم که خدا از اسمون پول بریزه برامون

یه مرد که پولدار میشه، احساس می کنه به زنان بیشتری نیاز داره؛ اما... یه زن که پولدار میشه، احساس می کنه به هیچ مردی نیاز نداره‌...!

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

انشالاک خدامعجزه کنه دعاکن خداگوشهایش پرازدعاهاس اروزی کن شایدبزرگترین ارزوی توکوچیکترین معجزه خدابا ...

وای من که دعا میکنم تو برام دعا کن

حس میکنم چاکراهای مالیم بسته شده 

حقوقم واریز شد با یه عالمه بدهی الان فقط پونصد میمونه واسم نمیدونم چیکار کنم

پس خدا این وسط چی

تا حالا دیدی کسی بشینه سرجاش و تکون نخوره و پولدار بشه؟؟؟

یه مرد که پولدار میشه، احساس می کنه به زنان بیشتری نیاز داره؛ اما... یه زن که پولدار میشه، احساس می کنه به هیچ مردی نیاز نداره‌...!

هرچی بگیم سخته بدترسخت میشه کتاب معجزه شکرگزاری روخوندی؟اگه مابگیم ادم بداپول دارن بیشتر پول جذبشون ...

ببین من با تمام وجودم پول میخوام ولی نمیدونم چطوری خدا را قانع کنم 

حس میکنم چاکراهای مالیم بسته شده 

ببین من با تمام وجودم پول میخوام ولی نمیدونم چطوری خدا را قانع کنم حس میکنم چاکراهای مالیم بسته شده

فقط برای هرچی هرچیز کوچیک شکر کن حتی یک کیلومیوه که مثلا مادرت مجانی برات اورده .یه شارژ پنج تومنی که رفیقت زده برات شکرکن همین همین الان که سالمی وتوخونت اسایش داری شکرگزارش باش خیلیا روتخت بیمارستانن .

برو خدا رو شکر کن که مشکلت پوله


باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792