شوهرم همش مادرشو میارتش خونمون میگه تنهاس چیکار کنم از دستش خسته شدم خودم دلم میخواد راحت باشم خونه خودم
بگو تنهاس ازدواج کنه خب
هفته ای چند بار ؟
پدرشوهر منم تازه فوت کرده دیگه از حالا مدام میکه یا شما باید اینجا باشید یا من بیام
حالا پدرشوهرم نزدیک صد سالش بودا
ازشم متنفر بود
چی‌بگم‌دیگه
وقتت رو پرکن با کلاسی چیزی که اونم بدونه خونه نیستی
راحت بگرد تو هم لباس راحتی بپوش بگرد برو بیرون بیا خودش میفهمه دیگه نباید مزاحم بشه
والا پدر شوهرم پیر و از کار افتاده با ما زندگی میکنه هیچ مشکلی ندارم بهش خیلی هم میرسم حواس پرتی داره آلزایمر فقط به این فکر میکنم که اگه یروز منم پیر شدم بچهام منو هم نگه دارن اینجوری و ازم فراری نباشن
من مادرشوهر پدرشوهرم چندروزه که تو شمال کاردارن برای ساخت خونه واینا بعدباشوهرم میرن بعد یه خواهر شوهر و سه تابرادرشوهر دارم😘
خلاصه اوناهمش میان خونم میمونن منم الان باردارم 😕
دوسشون دارما کمکمم هستن ولی خب راحت نیستم زیاد♥️
خواهرشوهرم ۲۷سالشه برادرشوهرامم دوتاشون ۱۳سالن یکیشون ۱۵سال . عین برادرامن ولی خب آدم زیادراحت نیست
من همیشه ترسم تو زندگی این مورده ، میگم اگه زبونم لال دورازجونش پدرشوهرم زودتر فوت کنه اونوقت شوهرم با اینکه ۴ تا داداش و ۲ تا خواهر داره قطعا مادرشو میاره که با ما زندگی کنهپ، البته هیچکس از فرداش خبر نداره ها شاید من زودتر مردم اما خب همیشه یکی از ترس هامه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
