من مارلیک کرجم فکر کن من چی کشیدم ... تازه یه کم دردام کم شده بود الان انقدر درد دارم و فکر و خیال انگار هیچی برام خوشایند نیست... یاد لحظه ای که زلزله شد میافتم رعشه می گیرم ... خصوصا صداش ... ولی بازم به لطف و رحمت خدا امیدوارم ... ان شاء ا... همون طور که رحم کرد آرامش هم بده
من مارلیک کرجم فکر کن من چی کشیدم ... تازه یه کم دردام کم شده بود الان انقدر درد دارم و فکر و خیال ا ...
وااای منم کرجم انقدر حالم بد شد که تمام همسایه ها میدوییدن سمت من دیروزم انقدر حالم بد بود رفتم بیمارستان گفت از استرس زلزله یه چززی مثل ویروس گرفتی که اب دور بچه کم شده بوده خدا بهم رحم کرد
منم چنان استرسی بهم وارد شد اون لحظه که فکر کردم همه چی تموم شد و هر لحظه منتظر بودم آوار بیاد رو سرم از اون روزم نتونستن دوساعت پشت سر هم راح بخوابم دارم دیونه میشم از بی خوابی و استرس. برای آرامشت ده تا صلوات میفرستم شما هم برای من دعا کن عزیزم
به هر که مینگرم در شکایت است، در حیرتم که گردش گردون به کام کیست....
فقط میدونم عمر دست خداست. نه اون شب ترسیدم نه هیچ شب دیگه ای چون از ته دلم به حرفم معتقدم. برای پسرم نگران بودم و دعا میکردم مشیت الهی بر عمر طولانی پسرم باشه. همین
مرگ انسان گاهی اوقات از نبود نبض نیست مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش