از زندگیم ب شدت دلسردم
همسرم رو دوست ندارم
هیچ امید و اشتیاقی به زندگی زناشوییم ندارم
دلم میخواد جدا بشم آزاد بشم
ولی بچه دارم که همه جون کنه
افسردگی ندارما
خسته ام
9 ساله تو این زندگی فقط و فقط زجر کشیدم
خیلی زجرم داده از هیچ عذابی دریغ نکرده برام
خیلی خیلی تلاش کردم برا درست شدنش
خیلی تحمل کردم
چیزایی رو تحمل کردم که طی یک شب پیرم کرد
تحمل کردم برا خوب شدن زندگیم حتی مشاوره رفتیم
درست نشد که نشد
نه میزاره جدا بشم نه درست میشه
راستش درستم بشه دیگه نمیخامش
هرچیزی ب وقتش خوبه ۹ سال زندگیم دود کرد
حق من نبود من خیلی ساده و بسازم
میتونستم این چند سال رو ب بهترین شکل زندگی کنم ولی انتخاب غلطم مانعش شد...
دیگه هیچ تلاشی برای بهبود این وضع نمیکنم
دلم نمیخاد تو چشاش نگاه کنم یا صداشو بشنوم
زندگیمو خراب کرد.........