گفتم سلام سلاااام گف علیک به مناسبت؟ گفتم روز مرد
یواشکی گف مگه من مردتم اگه مردت بودم به حرفم گوش میکردی نمیومدی از اون ور منشی نچسب اومد گف سلام خانم.... گفتم سلام این شیرینی رو زحمته بگیرید گف عزیز زحمت کشیدی ممنون و به نامزدم گف..... جان میشه بیای اتاق من بلد نیستم چطوری قالب رو بسته بندی کنم هم اینکه فلانی منتظر شماست تا قالبشو بدید البته اگه کاری ندارید بیاید من رفتم بعد نامزدم دنبالش رف برگشتن منشی رف سر جاش نامزدم اومد گف میشه بری شب میام خونتون الان کار دارم گفتم باشه ولی سریع رفتم همون اتاق دیدم مریضی چیزی نیس اینجا یهو شک هامو ترس هام تبدیل به واقعیت شد سریع رفتم نامزدمم محل نزاشت اومدم گریه کردم تلفنمو برداشتم ب مشاورم زنگ زدم گف یه چیزی مشکوکع که منشی بگه مریض تو اتاقه بعد نامزدتو ببره ولی مریض تواتاق نباشه گفت برو جدی با منشی حرف بزن ته قضیه رو دربیار سعی کن بهش بگی به نامزدت نگه
الانم حالم خیلی بده دیگع میخوام طلاق بگیرم اگه با منشی رابطه دارن😭😭😭😭