اوایل خوب بود الان بهترین دوستش عروسی کرده رفته سر خونه زندگیش منم با خانومش خیلی صمیمی أم
اینا هم کم نذاشتن واسه شوهرم یعنی از ما طلبکار بودن یه بدهی ای باید بهشون میدادیم در حد سی میلیون ولی بخشیدن گفتن نمیخواد بدین
این لطفشون هیچوقت از یادم نمیره
کمتر آدمی اینکارو میکنه
حالا مارو دعوت کردن شام خونشون اولین باره که من میخوام برم با شوهرم ولی شوهرم یه بار رفته واسه کمک به قول خودش شیرینی هم یرده
به شوهرم میگم یه چیز آبرومندانه باید براشون بگیریم الان اولین باره دوتایی میریم حتما یه چیزی بگیریم هرکاری کردم شیرینی بگیره یه بهونه ای میاره میگه خیلی خرج کردم این ماه نمیشه
رفته یه جعبه از خونه مادرشینا آورده که قدیمیه توش یکم شکلاته میگه شکلات بخریم یکم بریزیم داخلش بگیریم گفتم زشته این مشخصه قدیمیه
یه گلدون گرفتیم گفتم کنار گلدون شیرینی هم بگیریم
ولی نمیدونم این خساستش بدجور اذیتم میکنه
آخه یه جعبه شیرینی چقدر میشه مگه
اخرش خودم قسطی از اسنپ خریدم از اینا که آخرماه پرداخت میکنن
بنظرتون با این شوهر چیکار کنم من