2777
2789

من از خانواده خودم خيلي زياد ضربه روحي خوردم كه تا الان نوشخوار فكري دارم

انقدر تجربه هاي سختي داشتم كه بخوام بگم خيلي متنم طولاني ميشه ( پ ن : اگه كنجكاوين تو پست بعدي توضيح ميدم )

بگذريم ..

خانواده همسرم به شدت كنترلگر و حسود تشريف دارن 

در حدي كه حتي بخوام كفش بخرم كل سر و صورتشون تاريك ميشه 

و ازونجا ك تو همه تصميماتمون دخالت ميكنن حس ميكنم خيلي قراره بهم سخت بگذره

اينم بگم به ظاهر خيلي دوسم دارن ولي در نبودم همسرمو عليه من پر ميكنن (ميدونم كرم از همسرمم هست)

از تربيت بچم نگم براتون ك حتي نفس بكشم ميگن به بچش ظلم ميكنه

از من به هر كي اين متنو ميبينه نصيحت به هيچ عنوانننن به هيييچ عنوان با خانواده همسرتون زير يك سقف زندگي نكنيد حتي اگر حور بهشتي باشن و از بهشت اومده باشن خاستگاريتون

حرفامو بعنوان درد دل داشته باشين :) طولاني شد ببشيد 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اخه قشنگم چرا شما که هنوز مستقل نشدی بچه دار شدی اونم دوتا.خرج بچه عقب میندازنت کاش اول خونه میگرفتی ...

قبل بچه دار شدنم خيلي باهام خوب بودن خيلي زياد 

و ازونجا ك او خانواده به دور از محبت مادري بزرگ شدم اشتباها فكر ميكردم ميتونم بذارمشون جاي خانواده اي كه نداشتم

شايد نتونين دركم كنين ...

عزیزم با حرفت کاملا موافقم و از اعماق وجودم درکت میکنم چون ۳ سال تو شرایط تو بودم‌...

با اینکه طبقه پایینشون خونه ۲۵۰ متری عالی بود ماشین نو داشتیم ، طلا داشتم تو رفاه بودم ولی آرامش نداشتم ، تمام طلاهامو دادم ماشینمون فروختیم کلی زیر قسط رفت یه خونه قدیمی کوچیک تو پایین شهر خریدیم و از اونجا اومدم بیرون ، تو هم تو گوش شوهرت بخون آماده ش کن ک فکر خونه جدا باشه

قبل بچه دار شدنم خيلي باهام خوب بودن خيلي زياد و ازونجا ك او خانواده به دور از محبت مادري بزرگ شدم ا ...

درک نه راستش چون برای خودم ممکن نیست بتونم با کسی غیر از همسر و بچه هامم زندگی کنم استقلال آدم نابود میشه ولی میفهمم چقدر داری اذیت میشی ایشالا زودتر راحت شی.یچه که دنیا بیاد احتیاج به کمک داری بمون تا از ای و گل در بیاد با کمک اونا.بعدش برو هرجور شده

مهربون باشیم☺️
عزیزم با حرفت کاملا موافقم و از اعماق وجودم درکت میکنم چون ۳ سال تو شرایط تو بودم‌...با اینکه طبقه پ ...

خوشبحالتون و خوشبخت ترين باشين واقعا آرامش به همه چيز مي ارزه

من مشكل بزرگي كه دارم اينكه همسرم مادرش رو حتي ميپرسته 

بعضي وقتا با اعماق وجودم حس ميكنم ازدواج اشتباهي كردم

از چاله افتادم تو چاه 

وای وای نگو 

من که خونه ام جداست و راهم دور 

هفته ای یه بار میریم باز گیر میدین 

چرا بچتو دعوا کردی چرا بچه گریه میکنه چرا وسایل پرت میکنه چرا ال میکنه چرا بل میکنه اخه بگو به شما چه بچه خودم دوست دارم اینجوری تربیتش کنم خوبه به بچه خودت نمیشه گفت بالا چشت ابروعه ناراحت میشی بعد به تربیت بچه من گیر میدی 

حالا صادقانه بگم مادر شوهرم بیچاره کاری نداره ها 

وای از دست پدر شوهرم 

شوهرمم اعتقاد داره همین از بچگی سر بچه دعوا کنی چیزای درست رو یادش بدی هر چند که یه سالشه پسرم 

ولی کافیه بگم محمد امین درست بشین 

دستاتو پاک کن....  میگه چیکار  به بچه داری بزار کارشو بکنه اخه مرد حسابی فردا همین پسر خودت میگه این چه تربیتیه تو کردی والا خسته شدم از بس که تو تربیت بچه ام دخالت کرده 

♥مامان محمد امین هستم♥



ممنون ولی بازم به آرامش کامل نرسیدم . سه ماه پیش ناخواسته باردار شدم با قرص سقط کردم،  روز چهارم سقطم توی اون حال جسمی و روحی داغونم تو گوشی شوهرم چتشو با یک زن مطلقه دیدم و بند بند وجودم فرو ریخت هنوزم نتونستم فراموش کنم ، با اینکه قسم خورد ک فقط مجازی و پیامکی بوده ....

ممنون ولی بازم به آرامش کامل نرسیدم . سه ماه پیش ناخواسته باردار شدم با قرص سقط کردم، روز چهارم سقط ...

خيانت خيانته مجازي واقعي نداره و هيچوقت زخمش فراموش نميشه 

منم اتفاقا خيانت ديدم همسرم منو برد خونه مادرم ك صد كيلومتر دورتر از شهرمونه قبلش ازم خواست خونه رو مرتب كنم 

موقه ي برگشت كلي دستمال كافذي ديدم اونم اتاق پشتي ماشين و رفتاراي مشكوك همسرم و بهم ريختگيش ولي هيچوقت نتونستم ثابت كنم

اينو هرگز فراموش نكن خيانت از ذهن و روح يك مريض بر مياد و هيچ مشكل و ايرادي از ماها نيست 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792