قضیه ازین قراره که من با فامیلای شهرستانمون که مامانمینا باهاشون چندسال پیش قطع ارتباط کرده بودن، دوباره ارتباط برقرار کردم. اولش همه چی عالی بود ولی یه کم که گذشت حس کردم دارن خودشونو میگیرن، انگار تحویلم نمیگیرن، منم فاصله مو بیشتر کردم. تااین که از یکیشون در مورد مراسم سالگرد پدرش پرسیدم خیلی تعارف کرد تشریف بیارید و گفت اعلامیه رو برای من میفرسته
ادامه تو کامنت آماده س
با اجازه اسی
بچه ها میشه تاپیک اخرم بیاین لطفا
منم یک ماه منتظر که امروز میفرسته، فردا میفرسته، چون شهرهامون هفت ساعت راهه میخواستم اگه قراره برم برنامه بچینم، آقا حوالی اون روز که حدس میزدم سالگرد نزدیکه، توی کانال تلگرام شهر اونا آگهی رو دیدم. برای منم نفرستاد. خییییلی ناراحت شدم. گفتم فاصله میگیرم، سرد میشم، پیام تبریک عیدی چیزی فرستاد جواب نمیدم و فلان...ولی هنوزم ناراحت بودم. تا چند دقیقه پیش، گفتم من چرا خودمو ناراحت کنم، اون خودشو ناراحت کنه، پیام دادم مراسم سالگرد این هفته هم برگزار نمیشه؟ 😂
نمیدونه کانال شهرشونو دارم🥴هیچی دیگه، حسی که بعد از دیدن پیام من بهش دست میده رو تصور که میکنم شاد میشم😅
...
چرا اینجوری میکنن؟؟ .. خو نمیخواین دوباره ارتباط بگیرین چرا از همون اول نمیگین خدایی ؟! این چه حرکات فولیه اخه ! 😂
خب در جوابت چی گفت؟
شما خیلی پیگیری.بیخیال بابا.جواب پیاممو نداد آنلاین بود سین نکرد و ازین داستانا.بعدم واست نفرستاده جای اینکه کات کنی و منتظر باشی ک حالا ی روزی اون بهت پیام داد ب روش بیاری رفتی خودت بهش پیام دادی ک جرا دعوتم نکردی؟؟با این رفتار ک نمیدونم تو ذهن خودت جی اسمشو میزاری از دید اونا داری خودتو کوجیکو بی ارزش و پیگیر و پیله نشون میدی.
نه اتفاقن، من گفتم مراسمتون این هفته هم برگزار نمیشه؟ انگار مثلا نمیدونم مراسمشون گذشته، تا خجالت بکشه توضیح بده مراسم گذشت و اینا، قشنگ همه چی رو بشه بفهمه چرا حذفشون کردم، الان من ناراحتم صدام در نمیاد اونم میره دوماه دیگه پیام میده چرا تشریف نمیارین سر بزنین، یه جوری می پیچونه این دعوت نکردنشو، منم آروم شدم تا اون موقع می بخشم
میخوام نبخشم و قشنگ اعلام کنم دیگه سراغی از من نگیرن، فقط قبلش عذاب بکشه که باید بگه مراسم گذشته
