2777
2789
عنوان

نظرتون راجب همچین ادمی چیه

97 بازدید | 16 پست

اگه دانشجو بودین یا هستین

دیدتون نسبت به همکلاسی دختری که به درس اهمیت نمیده چیه؟منظورم اون دخترایی نیست که فقط دور خوشگزرونی تو دانشگاهن 

فکر کن دختر ارومی که درسش خوب نیست

بنظرتون خیلی بده؟

خودم همچین ادمی هستم ولی از روی اجبار میرم دانشگاه 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

توی دوره دانشگاه هیچکس اصلا درگیر اون یکی نیست

که چیکار میکنه

میخونه یا نمیخونه

دور دور میره یا نمیره

۹۰ درصد آدما فقط سلام علیکی با هم ارتباط دارن و نهایتا چهار تا کافه و بیرون رفتن

اصن برای کسی مهم نیست کی وضعش چیه

مدرسه که نیست

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
مگ تو دانشگام کسی درس میخونهوالا ما همه شب امتحانی بودیم

والا راست میگی شب امتحانه و درحال پاره شدن همه

 بچه کورد.لبیک یامهدی سن ۱۸تا۲۵ سالگی خیلی عجیبه، بعضی ها هنوز گواهی نامه نگرفتن، بعضی ها دارن ی شرکت اداره میکنن، بعضی ها تاحالا هیچ رابطه ای نداشتن، بعضی ها بچه دارن، بعضیا دارن تو کشورای مختلف سفر میکنن، بعضی ها برای بیرون رفتن از خانوادشون اجازه میگیرن‌،تو این بازه سنی همه چی ممکنه.
توی دوره دانشگاه هیچکس اصلا درگیر اون یکی نیستکه چیکار میکنهمیخونه یا نمیخونهدور دور میره یا نمیره۹۰ ...

پس چرا همکلاسیام همش بحثشون بیخیالیه منه واسه درس

بارها از دوستام تو دانشگاه شنیدم که همکلاسیام میرن امار میگیرن یا میگن اصلا به درس اهمیت نمیده😐

پس چرا همکلاسیام همش بحثشون بیخیالیه منه واسه درسبارها از دوستام تو دانشگاه شنیدم که همکلاسیام میرن ...

شاید تو خیلی قاطی ای باهاشون


روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

اگه‌

asraam | 1 روز پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز