دوستان خواهرم مریضه سه ماهه با بچه هاش خونه مامانمه. مامانم مثل دسته گل ازشون مراقبت کرد.
ی خواهر کنکوری هم دارم مشاورش گفته باید خونه خالی و ساکت باشه ک درس بخونه. حالا بچه های خواهرم انقد گریه و شلوغ میکنن آدم نمیتونه یه خط روزنامه بخونه چ برسه ب درس خوندن.
خواهرم و شوهرشم اصلا ب روی خودشون نمیارن ک این بدبخت کنکور داره .میگن اگه آدم حواسش پرت نباشه هرجایی میتونه درس بخونه. دیشبم زن و شوهر دوتایی انقد ب مامانم فحش دادن گفتن اگه تو نمیتونی ما رو جمع کنی میریم مادرشوهرم منو جمع کنه. تو عرضه نداری ازمن مراقبت کنی و هزاران حرف دیگه که الان بگم دلم سوراخ میشه برای مامان بدبخت کم شانسم. الان انقد ناراحتم ک دستام میلرزه. چطوری بهشون بفهمونیم که خیلی بی چشم و رو هستن؟ نگید دخالت نکن چون اگه دخالت نکنیم خواهرم امسالم کنکور قبول نمیشه سال دومشه ماهی ۴میلیون بابای بدبخت کارگرم میده واسه کانون و مشاوره