سلام خانما
حدودا یه هفته پیش همسرم رفت ماموریت
همون روز چون ماشین پدرشوهرم اینا خونه ما بود اومدن ماشینو ببرن هم من باهاشون رفتم
ولی وقتی رفتم اونجا فردا صبح ش پ. ریود شدم به مادرشوهرمم گفتم برم خونه قضیه اینطوریه حالا بعدا میام
از همون روز تا الان هیچ کس نه زنگی زد نه اومدن
امروز که همسرم برگشت مادرش زنگ زده که زنگ لباساشو ورداشته همینجوری رفته آبروی ما تو فامیل که اومدن خونمون رفته گفت زنت نیست وووووو کلا یه دعوایی شد
الان من چیکار کنم؟؟
من مقصرم؟؟
برم دست بوس تا ناراحت نباشن👩🦯😐
چرا بايد ميرفتي اونجا اصلا؟؟؟
خب پریود شدی دیگه ببخشید چیزیت نبوده که رفتی ..حالا هم رفتی چرا منتظر بودی اونا زنگت بزنن؟؟ خب خودت یه زنگی میزدی
خب گفتی بعدا میام و اونوقت نرفتی
انگار توقع داشتن بری
حداقل زنگ میزدی
ولی خب کلا چرا باید بری اونجا؟
کاش وقتی گفتی برمیگردم ، برمیگشتی. حالا چرا میگن آبرومون رفت؟ مگه هرکی شوهرش میره ماموریت باید بره خونه مادرشوهرش؟
احساساتت رو خالصانه برای همسرت توضیح بده و اول ایشون رو متقاعد کن و حتی همینم بهشون بگو ک اره الان ک حالم بهتره بهش ک فک میکنم میبینم اونام حق داشتن منتظر بودن ولی من خبری ندادم، ولی خب حالم خوب نبود و...
کلا سعی کن موضوع رو با لطافت زنونه ت جمع کنی😊
خب بستگی ب مدل اخلاقی شون، خودت باید موضوع رو مدیریت کنی
اگ لازمه، قبل از رفتن شما اول همسرت بره و بهشون بگن ک قضیه اینطور بوده
اگ نشد اره برو ولی عزت نفس خودت رو حفظ کن و خیلی خودتو مقصر جلوه نده، ولی با مهربونی براشون قضیه رو تاحدی توضیح بده و از در همدلی وارد شو، ک مثلا من درکتون میکنم ک جلوی فامیلتون بد شده اما دلیلش این بوده، شایدم من یکم بی حواسی کردم (با خنده)
کلا سعی کن یجوری وانمود کنی ک انگاری خیلیم قضیه جدی نیس
نکته مهم: همه ی اینارو با توجه ب اخلاقیات و مدل رفتاری خانواده همسرت باید مدیریت کنی
