من دیشب کمرم خیلی درد میکرد از ساعت ۸تا ساعت ۱۱شب بعد هرچی به همسرم گفتم برام برو قرص بخر نرفت گفت خستمه گفتم خب برو خونه مامانت اینا بیار دیگه نمیتونم درد تحمل کنم خونه مامانش دو کوچه اون ور تره ساعت ۱۱رفت نیومد تا نزدیک ۱۲رفته بود شب نشینی من خیلی ناراحت شدم و باهاش دعوا کردم من حساسم یا مشکل از اونه
خیلی بی توجهه . حق داری
سهل انگاره
چقد بی خیال😑
اون گاوه،ولی یه چیز بگم بخوای به کارای مردا و بی تفاوتیاشون فکر کنی روانی میشی
شوهرت بی مسئولیت و نفهمه
خب منم بودم خیلی ناراحت میشدم از بی درک بودنش ولی به خودمم میرسیدم، سریع با اسنپ واسه خودم سفارش میدادم
تحمل کن سر عقل میاد فقط باهاش لج نکن بهش خوبی کن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز