خواب دیدم رفت سوریه اونوقت دارم میرم زیارت حضرت زینب اما خبری از ضریح و ... نبود و اینکه چندتا از دا.عشی ها نگهبان بودن و تکی می فرستادن هر شخصی رو زیارت کنه اما کاری نداشتن بهش!! بااسترس رفتم تو از چندتا اتاق رد شدم درا باز میشد برام کشویی بود ... اما همه جا تاریک و دلگیر بود آخرش رسیدم به یه اتاق که حالت زمان های قدیم دیوارهای گلی و... بود مثل خونه حضرت زینب مثلا تو زمان قدیم خودم تنها نشستم دعا کردم بعد برگشتم
اجازه دادن برگردم و من کمی استرس داشتم و خوشحال بودم که اجازه دادن برگردم اخه می ترسیدم بلایی سرم بیارن
تعبیر چیه؟؟؟
