من الان واقعا خوشم نمیاد از مامان شدن ینی حس خاصی ندارم بهش در واقع مبهمه
از بچه خوشم نمیاد زیاد فقط چنساعت میتونم تحملش کنم
واسخ همین میترسم چن سال دیگه هم این حسم عوض نشه
کسی بوده مث من باشه بعدا دلش بچه بخواد
میترسم الان ب نامزدم وعده بدم و ونسال بعد بازم حسش نباشه و مجبور بشم تحملش کنم فقط🥲
منم دوست ندارم
ای کاش به نامزدت بگی شاید بعدا حست عوض نشه وبه مشکل بخوری
منم میترسم از مادر شدن
خوشبحالت که دوسنداری
من دوسدارم ولی میترسم😥
من حس خاصی ب بچه ندارم
چون حس خاصی ندارم بنظرم زایمان و بارداریش و تبن بدبختیاش مزخرفه
از طرفی عاشق نامزدمم نمیتونممم ولش کنممم
نمیدونم چرا ولی همش میگم کاش خودش بچه دار نشه(عذاب وجدان دارم و همش ابن ناخوداگاه میاد تو ذهنم)🥲
میگ نهایت پنج سال بعد ازدواجمون بیاریم بچه...
من حالا حالا ها نمیخواااممممم
این ترس های تو وجودت بخاطر اینهمه بدگویی از بچه و بچه دار شدنه که جدیدا خانوما مد کردن.مخصوصا نینی سایتی ها وفکر میکنن روشن فکریه
عزیزم واقعا بچه خودت بیاد پشیمون میشی چرا زودتر بچه دار نشدی.اصلا عسل خالصن لامصبا.زندگی رو خیلی شیرین میکنن
بله صد درصد.یه بنده خدایی اطراف همسرم مثل شما بود فکرشون.الان جرات داری بگی بالا چشم بچت ابروئه میخورتت.عاشق بچشه
من خودم میترسیدم ولی عاشق بچه بودم الان یک تار موی بچه هامو با کل دنیا عوض نمیکنم همیشه با همسرم حسرت میخوریم چرا مشکل نازایی داشتم و پسرم دیر اومد پیشمون وچه سالهای بدی بود بدون بچه
