تو همين فكرم فقط خيلي كثافته همش ميخواد منو بدنام كنه اوايل ميرفت خونه مادرش منو نميبرد ميگفت بهش گفتم نيمود بعد از من سوال ميكردن ميديدن خبر ندارم از اين بگير تا بالا هر جا ميرم با بچه ها ميرم كه مبادا بهم تهمت نزنه بازم يه چيز در مياره از دهن بچه حرف ميكشه البته كلا خانوادگي مريضا اما اين شدتت بيشتره
فقط دوست دارم روسياه بشه پيش خدا ابروش بره كه خدا هم از عرش به فرش اورده ولي بازم تهمت ميزنه اذيت ميكنه به كار خوب با موقعيت عالي داشت انقدر منو اذيت كرد هر روز با يكي حرف ميرد انقدر دلمو شكست خدا به جور زد زمينشه هنوزم بلند نشده خيلي از اطرافيان ميگفتن از نفرين هاي تو اما ادم نشده
سر هر چي فكرش وًمبكني دعًوا ميكنه فقط منتظره اتو بياد دستش چه روز سياهي بود من به اين بله گفتم
[QUOTE=367564648]منم مادر ندارم💔 خدا کمکت کنه خواهر[/QUOTممنون خدا به دلت ارامش بده
اي كاش زمان به عقب برميگشت انقدر منو دستكاري رواني كرده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
