بچم دو سالشه وقتایی که شوهرم داد می زنه سرم باباشو بوس می کنه که دیگه داد نزنه وقتایی دعوای شدید میره قایم میشه و هیچی نمی گه وقتایی که تو ناراحتی گریه می کنم اشکامو پاک می کنه و بلند می خنده تا منم بخندم. وقتایی که دلم شکسته و ناراحتم میاد بغلم می کنه و بوسم می کنه . دوس ندارم دعوا ببینه و روش تاثیر بذاره ولی تو خونه ما با اخلاقای همسرم اجتناب ناپذیره. نمی گم من هیچ تقصیری ندارم ولی خیلی با گذشتم اگر همسرم اشتباهی کنه خیلی راحت میگذرم ولی اون انگار منتظره تا من کوچکترین خطایی کنم و اوقات من و بچم رو زهر کنه . روحیم ضعیف شده نمی تونم یه مادر شاد برا بچم باشم و ازین بابت عذاب وجدان دارم. از بچه هاتون بگید یکم تو موقعیت های مشابه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
از مشاور کمک گرفتید ؟این بچه قشنگ گناه داره اینطوری بزرگ بشه
به خاطر اینکه استقلال مالی ندارم نمی تونم مداوم برم یه مدت میرفتم که فقط حالت تلنگر داشت همسرم نمیاد . روانپزشک اومد باهام قرص می خوره ولی اونم پشت گوش میندازه و الان سه ماهه نرفته و همون تجویز قبلی رو اجرا می کنه فکر کنم اگر می رفت دکتر در دارو رو بالا می برد ولی فعلا همون در کم رو مصرف می کنه اونم یه خط در میون
این هنوز کامل به حرف نیامده فقط کلمه می گه . همسرتون فحاشی هم می کنه؟ من یه نگرانی هم اینه که فحش یا ...
راستش انقدر شوهرم بددهنی کرد و فحش میداد و توهین میکرد ک ازش شکایت کردم تا ادم بشه الان ب من فحش نمیده اما کلا بددهنه تو رانندگی زیاد فحاشی میکنه هر چ میگم بچه یاد میگیره فایده نداره متاسفانه