2777
2789

من دیشب تا صبح لباسامو گذاشتم تو کولم همچیمو جمع کردم کفشامو شستم یعنی خیلی آمادگی گرفتم نوبت سونو هم امروز داشتم رفتم صبح سونو بگیرم از اونجا هم برم جایی که دعوتم اونم یه شهر دیگه رفتم سونو بگیرم گفت دکتر کنسل کرده برو فردا بیا 🙂و غربالگری اولمم هست از وقتشم گذشته هیچی دیگه با کلی لباس و آمادگی پس برگشتم خونه خیلی داغونم

یروز تو کوچه ما هم عروسی میشه 💔😅1403/9/18

بیا یچی واست تعریف کنم ب داستان خودت امیدوار شی.این ک چیزی نیس هفته ی پیش عقد پسرخاله ی مامانم بود ماهم همه لباس خریدیمو خودمونو اماده کردیمو ... دقیقن دو روز قبل عقد یهو زنگ زدن گفتن خواهرزاده ی عروس ک ۲۴ سالش بود فوت کرده عقد تبدیل ب عذا شد.طرف خاستگار من بود  خیلی ناراحت شدیم اصلن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792