من دو ماهه زایمان کردم میفهممت قشنگ اقسردگی بعد زایمانه و همسرتم بیشترش کرده درست میشه کم کم شوهرتم ذوق بچتونو داره ولی اینو همیشه یادت باشه این قبول کنی حتی خودت میتونی از پس افسردگی بدون هیچ دارویی بر بیای تو فقط خودتو داری هیچکسو نداری پس خودت حالتو خوب کن من با این فکر سر پام شوهرت ناراحتت کرد ب این فک کن ب خاطر بچت و خودت قوی باش تا این دوران سخت بگذره با شوهرتم وقتی حالش خوب بود اروم صحبت کن راجب احساساتت ...چرا میدی انقد ب مادر شوهرت بچتو اومد بگیره بهونه بیار نده
خب مشکلم اینه نمیتونم اروم باشم دیشب تا دم صبح نزاشت بخوابم همش گریه میکرد بعد رفتیم پایین مامانش گفت دلش درد میکنه به شکمش یه روغن زد خوب شد بعد شوهزم سر من داد بیداد ک تو خنگی بلد نیستی بچه رو دیشب تا صبح هلاک کردی
منم نتونستم خودمو کنترل کنم
خب تو هم بگو نه
میخوام بچم پیشم باشه
نذار ببرنش
بچه تو هستاااا
نذار به اونا وابسته بشه
در ضمن بچه تا ۳ ۴ سالگی به آغوش مادر به شدتتتتتت احتیاج داره و روی روح و روانش خیلی تاثیر میذاره
روی اینکه در اینده چجور ادمی بشه خیلی تاثیر میذاره
خب اینم طبیعیه تو بچه اولت هست ازکجامیدونستی دلش دردمیکنه
حالاخوبه بامادرشوهرت زندگی میکنی
خب همون موقع میرفتی و بهش میگفتی اونم بهت میگفت خودت و بچه هم انقدراذیت نمیشدین
بلاخره مادرشوهرت هم الان باتجربه شده بعده چندتابچه
شمااولین بچت هست طبیعیه که نابلدی عزیزم
الانم اینجوریه بدون من نمیمونه پیش اونا باید دائم پیشش باشم عمومم میگه جفتتون بمونید ...اصلا باورت مبشه من یبارم با جهیزیم اشپزی نکردم یبار تو خونم غذا نپختم همخ چیم نو نو قبل بچه ام همش زنگ میزدن بیا پایین ..عموم میگفت من از سرکار میام تو باید بیای درو باز کنی
الانم که با بچه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
