وسایلم راضی نبود پارچه کج کوله یه متر کرم 50 دوستم گفت چقدر خسیس هزاری شانه پلاستیکی حالا کیف چادر شال خوب بود اینه شمعدان قرآن نباتم آورده بود با شیرینی میوه نقل انگشتر نامزدیم 4 گرم بود ولی یه کلمه باهام حرف نزد نامزدم یکسال ونیم جنگید تا راضیش کرد مامانم هی طعنه میزنه میگه محلت نزاشت هی صدامن نکرد تو اتاق اصلا خودمم نرفتم نامزدم آمد دنبالم ولی نامزدم خیلی خوبه هیچی واسم کم نمیزاره دوروز قبل نامزدی برام گوشواره سه جفت خرید لباس نامزدی خرید پول زد کارتم برا آرایشگاه خیلیم دوستم داره خیلی تلاش کرد تا بهم رسیدیم ولی دوستم هی میگ خوب نیست خسیسه مادر شوهرت
عطرشم تاریخش گذشته بود مال چندسال پیش بود فک کنم خانه داشته آورده
مهم شوهرته که خوبه و دوستت داره،مادره هم یواش یواش کنار میاد با تصمیم و انتخاب پسرش،صبور باش و احترامشو نگه دار
مادرشوهر من اولین کادو چادر کهنه داد
وسایل رو هم باید شوهرت بخره دیگه تززین کنه و بیاره
مادرشوهر هم با سیاست باهاش رفتار کن بالاخره آروم میشه
اولین نصیحت دوستت و بنداز دور لطفا
مگر میخای بغل مادرشوهرت بخابی😐
مهم شوهرته ول کن مادرشو
تا بوده همین بوده جنگ مادرشوهر و عروس
از الان خودتو پیر نکن برای این مسائل خاله زنک بازی
مال من سه تا چادر اورد گفت از کربلا اوردم من رنگشون دوست نداشتم پس دادم به خودش قبلا خریده بودتشون
رفتم مشهد ی چادر نماز ارزون و ساده خریدم
با دنیا عوضش نمیکنم 😍
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
