من بینیم شکسته و نمیتونم نفس بکشم
بعد پنج سال بابابزرگم راضی شده وام پنجاه میلیونی بازنشستگی شو بده به ما
قسط این وامو من دارم میدم
و روی این پول برای عمل بينيم حساب باز کردم حتی به خانوادم هم گفتم اونا هم موافقت کردن
من امروز اولین قسط وام رو دادم
پول وام هم اومده تو حساب مامانم
حالا مامانم میخواد کل پول وام رو بده به بابام
بابام بیست سال تمام مارو به بدبختی و نکبت کشونده
هرچی داشتیم رو داده به خانوادش
هیچی از خودمون نداریم
این یه زره پول هم مادر ما میگه شوهرمه دوست دارم بهش بدم
واییی خدایا، خدا کنه من فردا صبح از خواب پانشم راحت شم از دست این دوتا
چقدر من بدبخت و بیچارم