هم محلی و سهراب شاگرد بابای سوجانهو احتمالا با هم ازدواج کنن
من از اول میگفتم سوجان خیلی خانومه ولی قربان یجوریه اصلا به لول سوجان نمیخوره ولی معلوم شد قراره اینجوریش کنن
سهراب خیلی کراشه😂
از تاریخ ۱۵ دی این کاربری دست ملیسا میباشد_____گاهی گمان نمیکنی ولی میشود /گاهی نمیشود نمیشود که نمیشود//گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است/گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مگه نیومده بودن خونه سوجان اینا قشقرق راه بندازن قهر کنن پس چی شد که رفتن کافه؟
بعد اینو نفهمیدم قربان گاهی انگار خیلی عاشق سوجانه و گاهی انگار طمع داره و بخاطر طمع دست از سوجان کشیده
از تاریخ ۱۵ دی این کاربری دست ملیسا میباشد_____گاهی گمان نمیکنی ولی میشود /گاهی نمیشود نمیشود که نمیشود//گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است/گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
کاری به فیلم ندارم اما بعضی افراد زود بامرگ عزیزشون کنار میان واینو پذیرفتن.. یااونقد باهاش خوب بودن تو دوران زنده بودنش دیگ حسرتی ندارن.. وخودشونو قوی نشون میدن چیز عجیبی نیس
سوجان فعلا علاقه ای نشون نداده ولی شاید از این ببعد سهراب هم وصی باباشه کم کم مخشو بزنه چون سهراب مشخصه سوجان رو دوست داره
از تاریخ ۱۵ دی این کاربری دست ملیسا میباشد_____گاهی گمان نمیکنی ولی میشود /گاهی نمیشود نمیشود که نمیشود//گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است/گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
قربان رسما حرومزاده است من رو بگو میگفتم این به سوجان خیانت نمیکنِالبته فکر نکنم به این راحتی ولشون ...
من فک میکردم خیلی سوجان رو دوست داره اخه اوایل خیلی آدم صاف و ساده ای بنظر میرسید ولی تهش خصوصا قسمت دیشب خیی تغییر کردن خانوادگی اصلا پشم.ام ریخت
از تاریخ ۱۵ دی این کاربری دست ملیسا میباشد_____گاهی گمان نمیکنی ولی میشود /گاهی نمیشود نمیشود که نمیشود//گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است/گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود