بعد از جدایی ازیه مرد مذهبی چنان گولم زد که برگه ازم گرفت که بچه حضانتش بامن .برو دنبال زدگیت.منم برگه ای که ازرو ناراحتی امضا کردم اهمیت ندادم چی نوشته.فکرکنید طرف معلم .نوشته مهریه اش رو دادم .مهریه ام رو به صورت زبانی گفتم.محضر نرفتم اونهم گفت باشه.بعد زد زیرش .به ظاهر مذهبی اش نگاه کردم.الان دوسال می رم شهرستان تو برف وباران.
خدایا بی پناهم، گوشه آغوش خود جاکن مرا شبهایی تو زندگیم بود که خیال میکردم زیر انبوه رنج متلاشی خوام شد، اما صبح شد.... مدام به خودت بگو به مو میرسه ولی پاره نمیشه🤗🤗و خدا بند میزنه دلهایی را که هیچکس جز خودش از شکسته بودنشون خبر نداره🌹🌹🌹