من و نامزدم سه ساله باهم بودیم و واقعا عاشقم بود،وضع مالی خوبی نداشت ولی هر چی داشت صدش رو برام میذاشت....اما از اول یکم مشکل اختلاف فرهنگی داشتیم ،من خب اهل شعر و ادب و کتاب بودم و اون پایین شهر بزرگ شده بود و کلا خیلی با ادب نبود....ولی به من میگفت هیچوقت بهم بی احترامی نمیکنه،اما بلاخره کرد...مشکل کنترل خشم داشت و همش تهدید میکرد یا خودش رو میکشه یا یه بلایی سر دوستام میاره....الان دو روزه تموم کردم بخاطر بی ادبی هاش ولی دلم داره آتیش میگیره
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
به اندازه ی کافی از بابام حالم بهم میخوره ذات مرد ها یکیه حالم از هر چی ازدواجه بهم میخوره خوب کردی بخدا. من مادر پدرم خیلی تفاوت فرهنگی داشتن زندگیمون شده جهنمی که با هزار لیتر آب هم آتیشش خاموش نمیشه
دانشگاه رفته بود؟ ربطی ب پایین بالا نداره الان دیگه پایینم زیاد اینجوری که میگی نیست
اره رفته بود....ولی میدونی با همه ی فامیلتشون قطع رابطه کرده بود،داییش رو زده بود،عمه هاشو از خونه بیرون انداخته بود ...یه روی به شدت ترسناک هم داشت ....ولی خیلی عشقش به من واقعی بود