من و نامزدم سه ساله باهم بودیم و واقعا عاشقم بود،وضع مالی خوبی نداشت ولی هر چی داشت صدش رو برام میذاشت....اما از اول یکم مشکل اختلاف فرهنگی داشتیم ،من خب اهل شعر و ادب و کتاب بودم و اون پایین شهر بزرگ شده بود و کلا خیلی با ادب نبود....ولی به من میگفت هیچوقت بهم بی احترامی نمیکنه،اما بلاخره کرد...مشکل کنترل خشم داشت و همش تهدید میکرد یا خودش رو میکشه یا یه بلایی سر دوستام میاره....الان دو روزه تموم کردم بخاطر بی ادبی هاش ولی دلم داره آتیش میگیره
یا خدا این احترام نگه نمیداده پس فردا خدای نکرده روبروی خانواده تو نیاد
دقیقا ترس منم همین بود....با این جمله که : بزرگ تری که بزرگ تری کردن بلد نیست باید فلان کنی دهنش» به خودش اجازه میداد هرکاری کنه....حتی یه بار مامان و دایی منو بلاک کرد ....یه بارم گفت بریم خونه تا مامانت ک....س شر نگفته