ممنون گل 
با هم دوست نبودیم 
اشنا خانوادگیمون بود 
من یه گوشه داشتم نون ماستمو میخوردم ، کاری ب کار این نداشتم ، نگاه عاشقونه ، شوخ طبعی و مهربونی و .. منو عاشق خودش کرد ...
حسرتش تا ابد روی دلمه 
بهترین پسری بود ک من اطرافگ دیدم 
بدجور میخواستمش 
از هرجهت هم توی یک سطحیم ولی با دختر ۱۵ سال کوچکتر از خودش  ازدواج کرد