(داستان مربوط به قبل از ریاست جمهوری اوباماست) یه پیرزن ایرانی از ایران به آمریکا میره و میخواد شهروند آمریکایی بشه. پیرزن نوه اش رو با خودش برمیداره تا اونو به امتحان شهروندی ( امتحانی که باید قبل از تبعیت بده ) ببره.
مامور مهاجرت به زن ایرانی میگه که باید به 4 سوال ساده درمورد آمریکا جواب بده اگه درست جواب بده او یه شهروند آمریکایی میشه. پیرزن میگه : باشه ، اما من انگلیسی نمیتونم حرف بزنم نوه مو با خودم میارم. مرده میگه باشه ، بزار اون برات ترجمه کنه. اولین سوال شما اینه که : 1) پایتخت آمریکا کجاست؟ نوه ی پیرزن به پیرزن میگه : من دانشگاه تو کدوم شهر آمریکا بودم؟ پیرزن میگه : " واشنگتن " درست بود حالا سوال دوم : 2 ) روز استقلال آمریکا کی است؟ نوه ش میگه : نیومن مارکوس کی حراج داره؟ مادربزرگش میگه : "4 جولای " درسته ، حالا سوال سوم: 3 ) امسال چه کسی نامزد ریاست جمهوری آمریکا بود اما شکست خورد؟ نوه به مادربزگش میگه : اون مرتیکه معتاد که با دخترت عروسی کرد کجا باید بره؟ پیرزن میگه : " توگور "
واو ، شگفت آوره! حالا سوال آخر: 4 ) در حال حاضر چه کسی رئیس جمهور آمریکاست؟ نوش این جور ترجمه میکنه : از چیه جورابای پدربزرگ بدت میاد؟ مادربزگش میگه : " بوش " اکنون پیرزن یک شهروند آمریکایی شده!!!
خیال بافیَت بد نیست...خیال کن که خواهی رفت،،،همین که رفتیو مُردَم ،،،تلاش کن که برگردی و در کمالِ خونسردی مرا به خاک بسپاری