الان نشستیم دور هم ساکت بودیم یهو جیغ زد خود ب خود
گفتیم چیشد گفت یه چیز سیاهی منو بلند کرد یه چیزی سیاهی اومد جلوچشمم منو داشت میکشید
چیشده یعنی
من یکمم طرز فکرم پوچ و تفکرمنفی دارم دور ازجونش چرا حس میکنم عزرائیل بوده😭😭😔😔بگین چی بوده ته دلم خالی شد اون حرفو زد