خواهرم واسه این ازدواجش تو روی پدرم وایساد و از شهرمون که مرکز استانه قبول کرده بره شهر شوهرش که یه لول از شهر ما پایینتره ازدواج کنه و مادر من مریضه الزایمر و سرطان وداره از مادر مریضش هم میگذره
بعد پسره گفته با پول وام ازدواج دوتا خونه میخوام رهن کنم ، دوتا خونه قد قفس و افتضاح مثه سوییت مجردی
یکیش برا مادرم که جفتم باشه چون پدرش فوت کرده یکیش برا خودمون ،
البته خواهرم مهریه هم نذاشته و عروسی هم نمیخواد بگیره و اینکه حهیزیه هم نداده فقط وسایل اشپزخونه خریده با لباسشویی میخواد بگیره
ما واقعا زور داره اول ازدواج که زن و شوهرا همه زورشونو میزنن
خودشون رو جمع و جور کنن این اقا میخواد خونه مادرشم نو کنه و از سهم وام ازدواج بزاره واسه مادرش
با سیاست یاد بدید خواهرم چکار کنه که پسره به هدفش نرسه و ادم بده هم نشه
پسره ۵ تا برادر دیگه هم داره