من یه پسر ۴ ساله دارم
بهمن پارسال اسباب کشی داشتیم شبش تا نزدیکای صبح وسایل رو میچیدیم ما یه شهر دیگه اومده بودیم با فاصله ۱۲۰۰ کیلومتر دور تر از شهرمون
صبح خاستم بخابم گفتم صبحانه بخورم بعد بخابم پسرم رفت اتاقش یکدفعه یه صدای افتادن کمد اومد وقتی باهمسرم رفتیم دیدیم کمد افتاده رو پسرم و دستش از ارنج شکسته و کلا دستش ول هس منکه چون خیلی به پسرم وابسته بودم وقتی اونجوری دیدمش از حال رفتم شهر خودمون مشهد بود ولی این شهر جدید که اومده بودیم شهرش کوچیک بود و به دکترا اعتمادی نداشتم دکترا هم میگفتن باید عمل بشه به دکتر گفتم اتل ببندین تا مشهد ببریمش .اونم ناراحت شد و گفت ببرینش.جالب اینجاس که این شهری که اومده بودیم هواپیما نداشت شهر بعدی که ۴ ساعته فاصلش تا فردا صبح هواپیما واسه مشهد نداشت .ماهم که خسته اسباب کشی بودیم با ماشین شخصی خودمون ۱۲۰۰ کیلومتر رو باید طی میکردیم منم هر چهارساعت یه بار بهش قطره استامینوفن میدادم اوج زمستون و برف بود
ظهر راه افتادیم به طرف مشهد فردا صبحش مشهد رسیدیم رفتیم بیمارستان رضوی و گفتن باید عکسبرداری بشه پسرم چون بهم خیلی وابستع بود منم باهاش رفتم اتاق عکسبرداری در صورتی که نمیدونستم حاملم و حامله بودم .پسرمو بردن اتاق عمل و دستش رو پین گذاشتن دیگه داشتم دیوانه میشدم منکه نمیزاشتم پسرم حتی گریه کنه همه چی رو به حرفش میکردم حالا تو اتاق عمل ببینمش .از غم پسرم یک روز کامل هیچی نخوردم .بعد دوهفته دیدم پریود نمیشم بی بی چک گذاشتم دیدم حاملم .دنیا رو سرم سیاه شد چون میدونستم اشعه ایکس واسه جنین خطر داره تو فکر سقط افتادم که شوهر و مامانم اجازه ندادن .تو نت هم چیزای بدی خونده بودم در مورد اشعه ایکس و زن باردار .