2777
2789

از ماشین پیاده شدیم و خواستیم بریم مغازه از عرض پیاده رو ،پسرم از جلوم رفت و دیدم یک آقای ازون طرف داره میاد دستم سپر کردم برای پسرم که نخوره بهش ، اون آقا پسرم از زیر بغلش گرفت گذاشت اون سمت که بره باز از زیر بغلش گرفت گذاشت این طرفی و رفت یعنی سمت مغازه و بیرون ، کلا تو یک دقیقه طول کشید منم مثل ماست نگاه کردم هیچی هم نگفتم شما بودید چیکار میکردبد،مثلا یکبار میذاشت اون طرف میگفتم خب خواسته نخوره بهش ولی چرا دوبار اینکار کرد 

هن🤔

خوب شد زمان مختار فضای مجازی نبود وگرنه دار ودسته اوباش کوفه هشتگ میزدن: نه به اعدام شمر_نه به اعدام عمر بن سعد_نه به اعدام حرمله🙌(نحوه شهادت شهید آرمان و شهید عجمیان، تا مغز استخوانم را سوزاند😓)

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

گذاشت اینور بعد پشیمون شده برگردونه سرجاش  

زندگی اگر آدم بود:

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

چون من اگر ازش دفاع نکنم تو سری خور بار میاد اینجوریه که الان که کلاس سومه معلم میگه بزرگترین ویژگیش ...

خوب وقتی خودم اعتماد به نفس ندارم چیکار کنم برگشتم اون مرد نگاه کردم دقیقا خواستم حرف بزنم نتونستم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز