2777
2789
عنوان

چیزایی ک نمیخوایین کسی بفهمه😞

441 بازدید | 39 پست

بیایین چیزایی که دوست ندارین آشناهاتون یا حتی خانوادتون راجبتون بفهمن بگین...

خودم مشکل قلبی دارم ک فقط برادرم میدونه.. دیگه هیچکس...نمیدونم چرا دلم نمیخواد کسی بدونه...


یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من بیماری روده تحریک پذیر دارم 

فقط صدام مرد خبردار نشد 


اون کسایی که یروز مرحم زخمشون بودم با گریهاشون گریه با خندهاشون میخندیدم /اون کسایی که برای پناه و فرارشون سنگرشون شدم / اون کسایی که براشون دفاع کردم /کسایی که بهونه گرفتن و ازم دورشدم برای دردام/یادتون باشه دیگه نه مرحمتون میشم  نه سنگرتون                                                             ☝️نه خودتونو میخوام نه دوستیه خاله خرستونو ☝️                                💎💍💎                                        تو همون سنگر دشمن لیاقتتونه 🤘

من مشکل پوستی دارم

ی بیماری خودایمنی ک تو شرایط عصبی و اضطرابی بدتر میشه

بدنم تاول میزنه و میسوزه

مثل بیمارای شیمیای جنگ ک بدنشون میسوخت


من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

اینو هیچچچ جا نگفتم

وقتی پدرم فوت کرد بعد از اون دوران به کسی شناخته شدم که چقدر قوی بود که انقدر خوب باهاش کنار اومد ولی هیچکس نفهمید که از درون چقدر نابود شدم نفهمیدن که حتی تا امروز با این موضوع کنار نیومدم

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز