من حدود سه سال هست که با یه اقا پسری در ارتباط هستم و تقریبا همه در جریانن قرار بود درسمو که تموم کنم یه تصمیم درست بگیریم و ادامه بدیم. و اینم بگم ارتباطمون اصلا شبیه رابطه های رل و اینا نبود و صرفا طوری بود که از هم خبر داشته باشیم و اینها (چون مثلا عاشقم بود ) به مرور منم بهش وابسته شدم و یه عشق دو ظرفه ای بین ماوجود داشت اواخر حس میکردم سرد رفتار میکنه و حتی همون هفته ای یبار هم خبری ازم نمیگیره ولی انقد به عشقش ایمان داشتم که گذاشتم پای مشغله کاریش ولی باورم نمیشه که رفته خاستگاری و هیچی به من نگفته . دارم روانی میشم . حس میکنم سه سال به بازی گرفته منو و حالا من باید چجوری کنار بیام اصلا باید چیکار کنم
از کجا فهمیدی
شکایت کن ازش
اینکه خواستگاری رفته ناراحتت نمیکنه؟اینکه نگفته مهمه؟
برو پبش خودش واون دختره رفته خاستگاری شرف براش نزار
بمیرم برات
خودت میگی از اول هم رابطه تون چیز خاصی نبود
به خودشم پیام دادم برگشته میگه مامان و بابام اصرار کردن من مجبور شدم
بیخیالش شو سخته ولی برا تو هم عادی میشه فراموشش کن خطت عوض کن ب درست ادامه بده زندگی در جریان
کی بهت گفته رفته خواستگاری
هعی خواهر😔
اول بهش پیام بده با خاک یکسانش کن بعدم ولش کن.اون بگیر نیست
خودش گف؟
حرف های عاشقانه هم داشتید یا فقط پیام احوالپرسی بوده؟
خب میگی که تو رابطه نبودین دیگه عزیزم
پس تعهدی ام نبوده این وسط
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
