همدانشگاهيمه ٢٩ سالشه البته اون دانشجو دكترايه ژنتيك پزشكيه من خودم تازه دانشجو ترم ٤ پزشكيم تو پاركينگ دانشگاه اشنا شديم باهم تو اندرزگو كلينيك زيبايي داره
يه روز تو پاركينگ دانشگاه ديدمش شبش تو اينستاگرام بهم ريكويست داد و همو فالو كرديم خودممممم خيلي روش كراش زدمممم و گفت كه ازت خوشم اومده و از خودش تعريف كرد و گفت امكان اشنايي هست؟منم گفتم بفرماييد بعد گفت معرفي كنيد خودتونو😐😂
كه ديگه جوابشو ندادم اونم پيامي نداد
چند روز پيش دوباره تو دانشگاه ديدمش اومد پيشم كه چه خبر از درسا و اينا و شروع كرد كه من واقعا ازت خوشم مياد خيلي ام منطقي و باكلاس حرف ميزد ميگفت ميدونم كه دانشگاه محيط مناسبي براي اين چيزا نيست و اما يه روز باهم بريم بيرون اشنا بشيم اگه خوشتون نيومد كه هيچي
شبش تو اينستاگرام پيام داد كه فردا خوبه بريم بيرون كلي ام تايپ كرد و از خودش تعريف ميكرد كه دنبال يه رابطه واقعي ام از اين آدما يكي دو روزه نيستم خلاصه منم قبول كردم قرار شد بريم بيرون فرداش لوكيشن فرستادم كه بياد دنبالم من لوكيشن دقيق خونمون و براش نفرستادم دو تا كوچه بالاتر و فرستادم
خلاصه اومد دنبالم سوار ماشين كه شدم خيلي گرم گفت خيلي خوش اومدي و اينا يكم حركت كرد و ديگه هيچ حرفي نزد هيچيهههه هيچي نگفت منم واقعا نميدونستم چي بگم منم هيچي نگفتم😐يه ربع چرخيد با ماشين يهو دوستش زنگ زد نمياي باشگاه؟گفت چرا يه نيم ساعت ديگه اينا ميام بعد ديگه ديدم هي ميچرخه هيچيم نميگه گفتم كجا ميري؟گفت همينجوري دور ميزنيم😐بعد يه نگاه كرد بهم گفت چرا با مژه هات بال بال ميزني😐بعد يه ٥ ديقه همينجوري دور زد اخرش برد منو گذاشت جلودرمون😐😐شبم اومدم ديدم انفالوم كرده منم از اينستاگرام بلاكش كردم فردا صبح تو واتساپ پيام داد چطوري توله😐مياي خونم ؟ ميدونم ناراحتي بيا خونم بغلت كنم از دلت دربيارم منم هيچي نگفتم بلاكش كردم
عجيب نبووووودددد؟اين همه زور زد اشنا بشيم اخرش اينجوري؟؟؟؟ چرا اينجوري كرد بنظرتون ذهنم درگير شده آدمه عجيبي بود
