2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سال ۹۰ بود توی کیش کنار اسکله من و عشقم و دوستش و  دوست دخترش دوست دختره ام بود دختره انقدر زیبا بود حد نداشت بینهایت خوشگل بود من داشتم سکته میکردم از فشار حسادت خودمم خوشگللل بودما خیلی ولی اون فوق العاده بود هیچوقت به اون حجم از فشار حسادت سراغم نیومده بود بعذ ۱۳ سال هنوز یادمهر

من خودم اصلا حسود نیستم بقران ولی ی جاری دارم ک خیلی نسبت بهش حسودی میکنم از لحاظ ظاهر از اینکه شوهرش براش کاری کنه مثلا امشب شوهرش براش استوری گذاشته بود حسودیم شد چون شوهرم از این چیزا خوشش نمیاد اما خوب برام کادو گرفته همش زندگیه اونو با خودم مقایسه میکنم در صورتی که شوهرامون رفتاروشون تقریبا در یک سطحه و از لحاظ ظاهرم در یک حدیم تازه اکثرا میگن من بهترم از لحاظ مالیم ما بهترین اینارو میگم ک نگید لابد ازش کمتر واسه این مقایسه کردم اما نمیدونم چرا اینجوریم خیلی ناراحتم از این بابت اخه من اصلا این شکلی نبودم حس میکنم از بس اون با من مثل رقیب رفتار میکنه اینجوری شدم

شده غبطه بخورم به شرایط کسی ولی حسادت نه

البته که طبیعیه گهگاهی حس حسادت تو وجود آدم میاد

اما برای من بلافاصله این هم به ذهنم میاد که خدا داره به افکار و رفتار من نسبت به بنده هاش نظاره می کنه و برای خدا من و دیگران هیچ برتری نسبت به هم نداریم.پس نهایت تلاشم رو می کنم که تیرگی رو از دلم پاک کنم و برای طرف مقابلم آرزوی های زیبای دلی داشته باشم تا هم روانم آلوده نشه و هم اگر فردا روزی تو موقعیت سختی گیر افتادم خدا بهم رحم کنه و دستم رو بگیره.

نمونه غبطه خوردنام هم عزیزی هست که میشناسمش و به یکی از بهترین کشور های خارجی مهاجرت کرده.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792