یه مرد تنهاست مستاجره خونه ما مامانم دلش سوخت براش غذا و میوه گذاشت تو سینی داد بابام بهش بده هرکاری کرد بابام نگرفت تشکر کرد گفت مرسی نمیخواهم بابام هم آورد خونهمامانم اینا براشون مهم نبود مامانم اینا گفتن شاید چون نمیخورد نگرفت که حیف نشه ولی من برام جالب بود کارش
در عوض به اون یکی همسایمون دادیم اونم شوهرش نبود تنها بود کلی خوشحال شد بعدش هم بهم اس ام اس داد تشکر کرد
واقعا بعضی وقتا نباید برای کسی دل سوزوند ارزش ندارن