دوستان لطفا نظرتونو برام بنویسید ...
بنظر شما توهم بوده یا واقعا همون اسمشو نبر بوده ...
اولیش برمیگرده به وقتی که کوچیک بودم ... خونمون آخرین خونه توی اون محدوده بود که بعدش کوه و صحرا و باغ بود ... ی روز که مامانم حمام بود و تنها بودم دم غروب داشتم با عروسکام بازی میکردم توی جو بازی خودم بودم اصلا حواسم به چیزی نبود ... برق اتاق خاموش بود یهو ی صدای آرومی اسممو صدا کرد ...