یه همکاری هم داشتم ....سر کار هر روز دونگی صبونه میخوردیم دریغ از این که یه هزاری بزاره
همیسه میگفت حقوق بدن من پول میدم بهتون.
انقدرم دله بود اندازه یه گاو لقمه برمیداشت کوفت میکردش...
از بس خسیس بود راضی نمیشد یه قاشق از غذاشو بده از ترس اینکه از چیزیش نخوریم میرفت زیر میز خوراکیشاو کوفت میکرد
بعد میگفت ضعف کردم زود خوردم