من باردارم از اون اول هروقت دکتر برام سونو نوشت هی غر زد ک اره مامان من ی بار هم سونو نرفته چته انقدر میری و فلان خلاصه من هی ب خنده رد کردم بد گیر داد ک سر خاک مادرت نرو الان خطرناکه ماهای اخرته گفتم باشه بد همون سونوهارو ک میرفتم گیر میداد باید بری دم خونه اینم ک دم خونمونه هیچی حالیش نیس ی بار رفتم گفت مشکوک ب سندروم دان هستش ۷تومن گذاشت پشت دستمون سلفری دادیم هیچی ام نبود ب علاوه اون همه استرسی ک کشیدم الانم دوباره ب گفته این اقا رفتم پیش همین دکتر گفت دهانه رحمت دو سانت و نیم باز شده من میخام برم جای دیگه ببینم این زری ک این زده درسته یا ن حالا نمیذاره میگه نه دوباره بذو همینجا نمیخامم باهاش دعوا کنم حوصله ندارم از طرفی احتمال ۹۰درصد مامانش بهش یاد داده بیشتر ازاین اعصابم از این داغونه
بگو نداشتی غلط کردی بچه بخوای وا
ی کمی راست میگه زاییدن انقدر ادا نداشت قبلنا
چطور از این بچه ننه دلت خواست بچه داشته باشی آخه
اگه مادرش انقد روش تسلط داره با مادرش صحبت کن
چرا به حرفش گوش میدی؟ بگو دکترم گفته پیش فلان دکتر برو
نمیدونم چی بگم
چطور از همچین مردی بچه داری شدی
مامانت یبار رفته که تشخیص نتونستن بدن اسکل(اینو بگو از طرف خودت)
البته من توصیه میکنم بدون اعصاب خوردی حلش کنی
برای سلامت بچه هم شده حرفشو گوش نکن
ننش یادش میده وگرنه مرد و چه به ای خاله زنکیااا.. کارت بگیر برو کارات کن توضیح نده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
