دوران مدرسه زمانی که نوجوان بودیم یکی از دوستام سر کلاس به جای اینکه بگه خانم معلم، گفت مامان😁
رفته بودیم ختم یه بنده خدایی، منم جو گرفتم رفتم صاحب عزارو بغل کردم.
اون نشسته بود رو صندلی من ایستاده جلوش.
عینکی هم بود طفلک
چنان فشار دادم بنده خدا عینکش رفت تو دماغش.حین اشک و زاری گفت فلانی صبر کن عینکم شکست.
رفتم عقب درش اورد دوباره بغلش کردم هااااای هاااای اشک ریختم😒
حالا دخترش فقط به بقیه خوش امد میگفتا!
من فازم چی بود خداعالمه
یه بار بادختر داییم رفتیم داروخانه داروبخرم اونم دارو خریده بود برای خودش پول داروهای خودشو داد من فک کردم داره مال منو حساب میکنه دسشو کشیدم گفتم نه خودم حسابمیکنم جلو خانمه گفت مال خودمو حساب کردم آنقدر صابع شدم
بهم گفت گرمیاا گفتم وای خیلی سردمه دارم یخ میزنم خاک منظورش نگرفتم عقد بودیم
برای ازمون استخدامی سردرگمی⁉️
دیگه غصه نخووووووور
.
🟣برای ثبت نام #کتاب و#گنجینه فقط به آیدی زیر پیام بدهید👇
Mahdavi_noviin@👉اینجا
Mahdavi_noviin@👉اینجا
تنها اکانت رسمی موسسه نوین استخدام برای ثبت سفارشات😍✅
گروه اطلاع رسانی👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/551486411C3a8a7c09b5
برای مشاوره رایگان پیام بدین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
