یعنی این بچه طفلک از صبح که بلند میشه تا شب که بخوابه یسره زیر دست مادرش داره کتک میخوره
یجوری با بچه دعوا میگیره انگار با آدم بزرگ داره جنگ میکنه
یه صدای نازک و زشتیم داره رسما آرامش کل همسایه ها مخصوصا مارو گرفته یا با جیغ جیغای خودش یا گریه پسرش طفلک دلم خیلی براش میسوزه مادرش واقعا صلاحیت بچه نگهداشتن و نداره کاش میتونستم براش یکاری کنم 🥲🥲🥲🥲
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
زنگ بزن اورژانس اجتماعی یا از اینا هستن که آزار خانگی رو پیگیری میکنن
دلم میخواد بهشون بگم ناراحت نباشید مهم نیست آدمای فیک بهتون چی میگن به این فکر کنید که ما همیشه حمایتتون می کنیم مهم نیست بقیه چی بگن در چه شرایطی باشید ما همیشه پشتتون هستیم پس لطفا خوب غذا بخورید و خوب بخوابید و خوشحال باشید چون لبخند شما باعث قهقه ما میشه... گاهی شرایط باعث میشه نخوام زندگی کنم از قیافه خودم بدم بیاد از اینکه چنین زندگی دارم متنفر بشم ولی بدون من بخاطر دیدن تو هم که هست زنده میمونم. بیاید با هم همچون دیوانه ها زندگی کنیم🎭🪐🫂🦋🐈🖤🐭😺🌥⛅ با افتخار یک کیپاپر و کیدرامرم 💜🍜
چرا مگه روانیه؟؟؟ بچه های من ۵ساله و ۳ساله ان دعواشون میگم وقتی خیلی رو مخم برن ولی خب تنبیه بدنی خیلی کم دیگه اگه واقعا رد بدم وگرنه خودمو کنترل میکنم
بچه عجیب ترین موجود دنیاست...می اید،مادرت میکند،عاشقت میکند،رنجی ابدی را دروجودت میکارد،تا اخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد وتمام...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست، وقتی مادر میشوی رنجی ابدی سراغت می اید، رنجی نشات گرفته از عشق..،مادر که میشوی میخواهی جهان را برای فرزندت ارام کنی،میخواهی بهترین هارا از ان او کنی،وقتی می خزد،چهاردست وپامیرود،راه میرود ومیدود،توفقط تماشایش میکنی وقلبت برایش تند میتپد..❤از دردش نفست میگیرد روحت از بیماری اش زخم میشود،مادر که میشوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود،مادر که میشوی کس دیگری میشوی کسی که وجودش پر از عشق وجنون ودیوانگی ست
یه کشور درست درمونی بود بچه رو ازش می گرفتن ولی خب به اعتقاد نی نی سایتی ها هیچ کسی دلسوز تر از مادر نیست حتی اگر هندجگر خوار باشه
و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت میکشند گریه کردم. دخترهایی که بعدها از خود متنفر میشوند و مثل یک درخت توخالی ، پوستهای بیش نیستند. و عاقبت به روزی میافتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است، و خودشان نمیدانند چرا زندهاند…